ترجیح کوروشنامه بر شهریار ماکیاولی
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۹۱۷۴۲
آفتابنیوز :
در یادداشتی آمده است: اگرچه در باب موسی سخنی نمیتوان گفت؛ چرا که وی را کاری جز به جای آوردن فرمانهای خداوند نبود. با این همه، وی در خور ستایش است. اما اگر در کار کوروش بنگریم و کسانی چون او که کشورها گشودهاند و پادشاهی را بنیاد نهادهاند، همه را در خور ستایش خواهیم یافت و اگر در کار ایشان نیک بنگریم، کارشان را هیچ کم از کار موسی نخواهیم یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه کتاب شهریار به سبب راهکارهای عموما خشونتآمیزی که به پادشاهان برای حفظ قدرتشان پیشنهاد میدهد، به یکی از بدنامترین کتابهای تاریخی تبدیل شده تا جایی که از آن پس واژۀ ماکیاولیسم در گفتمان سیاسی به عنوان صفتی برای حکومتهای سرکوبگر به کار میرود اما سالها بعد، جرج واشنگتن، نخستین رییسجمهوری ایالات متحده - که شهریار را خوانده بود - به اهمیت «چگونه پادشاهیکردن» کوروش بزرگ پی میبرد و چنانکه نقل شده از میان دو کتاب «شهریار» ماکیاولی و «کوروشنامه» گزنفون، دومی را دستورنامۀ سیاسی خود میکند.
جرج واشنگتن و نیکولو ماکیاولی
کوروشنامه (به یونانی: کوروپایدیا) اثری است از گزنفون (۴۳۰-۳۴۵پ.م) مورخ شهیر یونانی که در آن به یونانیان باستان، توصیه شده فرزندان خود را رفتاری به سان کوروش هخامنشی بیاموزند. در همین کتاب است که گزنفون پس از این جمله که «برای انسان بسی آسانتر است که بر حیوانات فرمان براند تا بر آدمیان» تصریح میکند:
«هنگامی که دیدم چگونه کوروش بسیاری از مردمان و شهرها و اقوام گوناگون را فرمانبردار خود ساخته است، به ناگزیر اندیشۀ نخستین خود را دیگرگون کردم و پذیرفتم که حکومت بر آدمیان امری ناشدنی نیست؛ به شرط آنکه حاکم، فردی خردمند و باکیاست باشد.»
کوروش بزرگ (۵۵۹-۵۳۰ پ.م) بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، بیهیچ تردیدی یکی از استثناهای تاریخ جهان است. او که بهدرستی خود را «شاه جهان، شاه نیرومند» توصیف میکند، توانست در کمتر از چند دهه بر بخشهای زیادی از جهان باستان دست پیدا کند و نخستین امپراتوری تاریخ را سامان دهد.
در باب پادشاهی و سیاستهای حکومتی او بسیار نوشتهاند و از این میان میتوان به کتابهای ارزشمند و معتبر «امپراتوری هخامنشیان» نوشتۀ پروفسور پیر بریان با ترجمۀ مهدی سمسار (انتشارات زریاب)، کتاب «شناخت کورش» نوشتۀ رضا ضرغامی با ترجمۀ عباس مخبر (انتشارات مرکز) و کتاب «کوروش بزرگ» با گردآوری استاد تورج دریایی و ترجمۀ آذردخت جلیلیان (انتشارت توس) اشاره کرد. اما آنچه کوروش را از دیگر پادشاهان گذشته متمایز میکند نه کشورگشاییهایش - که بسیار پادشاهان دیگر پس از او بر قلمروهای پهناورتری نیز دست یافتند - بلکه سنت پادشاهی و روح مداراگری او با مردمان و اقوام مختلف بود.
کوروش در زمانهای میزیست که خشونت نه تنها مذموم شمرده نمیشد بلکه آن را حق مشروع پادشاه برای نگهداشتِ قدرت الهیاش نیز میدانستند. (مثالهای فراوانی را میتوان از سیاستنامههای مختلف گواهی آورد که نویسندگانشان به پادشاهان توصیه میکردند هرگونه مخالفی را با خشونت تمام از سر راه بردارند.)
سیاست کوروش اما و رفتار او با ملتهای مغلوب آشکارا با شاهان پیش از خود تفاوت داشت. استوانۀ گِلی او، که به «منشور کوروش» معروف است، بیشک در جهان باستان، خلافآمدِ عادت بود. اگر پیش از کوروش حاکمان آشوری با افتخار و بهصراحت، از مُثلهکردن مخالفان و ویرانکردن شهرهای مغلوب دم میزدند، کوروش به هنگام ورود به شهر شکست خوردۀ بابل میگوید: «سپاهیان گستردهام با آرامش، درون بابِل گام برمیداشتند. نگذاشتم کسی در همۀ [سومر و] آکد، هراسآفرین باشد، در پی امنیت [شهر] بابل و همه جایگاههای مقدسش بودم. برای مردم بابل که برخلاف [خواست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایستهشان نبود، خستگیهایشان را تسکین دادم [و] از بندها رهایشان کردم». -[بندهای ۲۴ / ۲۵/ ۲۶ منشور کوروش بزرگ، ترجمۀ شاهرخ رزمجو]
با این اوصاف، چندان نباید شگفتزده شد اگر ایرانیهای باستان او را «پدر» میخواندند، اسکندر مقدونی خود را «دوستدار» او معرفی میکرد، کتیبههای بینالنهرینی «صلحدوست»اش مینامیدند، عهد عتیق او را «برگزیدۀ یَهُوه» میدانست، [بر پایۀ تفسیر مولانا ابوالکلام آزاد که علامۀ طباطبایی آن را نفی نمیکند] مراد از «ذوالقرنین» در قرآن اوست و هرودوت در کتاب تاریخ خود چنین نوشته است: «هیچ فرد پارسی به خود اجازه نمیدهد خویشتن را با کوروش مقایسه کند.»
دو: در یک جامعۀ دو قطبی، که همه چیز در آن یا سیاه مطلق است یا سپید مطلق، نمیتوان به داوری درستی از هیچ چیز رسید. در چنین جامعهای، کسانی به مرتبهای از کوری یا شیفتگی میرسند که سینهمالان خود را به خاک پاسارگاد میکشانند و سجدهکنان آرزوی بازگشت سلطنت را فریاد میزنند و گروهی دیگر، آن همه به ورطۀ سطحینگری و ابتذال فکری میافتند که تمام برهانشان برای رد یک شخصیت تاریخی چنین پرسشی کودکانه میشود: «چرا نام کوروش در شاهنامه نیامده است؟»
در تاریخ اما «شرط اول قدم آن است» که هیچ شخصیتی را «خالی از خلل» ندانی و همگان را در ترازوی نقد بنشانی و برای هر سخنی، برهانی روشن آوری.
در تاریخ، هر شخصیتی که «مقدس» شود، دیگر «واقعی» نخواهد بود. به تعبیر استاد ملکیان: «شک نیست که امروزه کمتر کسی ستاره یا خورشید یا ماه یا مجسمهای فلزی یا چوبی را میپرستد اما این بدان معنا نیست که بتپرستی امری منسوخ و متروک شده است بلکه میتواند فقط حاکی از این باشد که اشکال و صوری از بتپرستی جای خود را به اشکال و صور دیگری سپردهاند. هر گاه موجود و پدیدهای را که در واقع مقید و مشروط و ناقص است مطلق و کامل تلقی کنیم و بالطبع و بالتبع تسلیماش شویم بتپرست شدهایم و در این جهت، فرقی نمیکند که آن موجود و پدیده چه چیزی باشد.»
منبع: عصرایرانمنبع: آفتاب
کلیدواژه: کوروش کبیر روز کوروش کوروش بزرگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۹۱۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا قالیباف تصمیم گرفت از دولت انتقاد کند؟
جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد.
به گزارش سازندگی، قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است.
آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟
شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است.
او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند.
این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد.
حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است.
درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد.
البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد.
با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.